🔴مصائب مجلس یزید ۱۰۰. تزیین مجلس یزید ۱۰۱. راس مقدس در تشت طلا ۱۰۲. زخم زبان یزید ۱۰۴. پیچیدن عطر رأس مقدس در مجلس یزید در کامل بهایی آمده است: برای یزید تختی مرصع نصب شد و خانه اش با انواع زینت تزیین شده بود و نزدیک تخت او صندلی هایی از طلا و نقره گذاشته شده بود. همچنین در مقتل خوارزمی آمده است: بر سر یزید تاجی زینت شده با مروارید و یاقوت بود و در کنار او بسیاری از بزرگان قریش بودند. حامل سر وارد شد و نزدیک یزید شد و شعری بدین مضمون خواند: رکاب اسب مرا با طلا و نقره پر کن که من آن آقای پرده دار(۱) را کشتم کشتم آن که پاک ترین پدر و مادر را را داشت و دارای بهترین خانواده بود. یزید گفت: اگر می دانستی او بهترین مردم است پس چرا او را کشتی؟ پاسخ داد: امید به جائزه داشتم. یزید دستور داد تا سر از تنش جدا کردند. سپس راس مقدس سید الشهدا را بر روی تشتی از طلا روبروی یزید گذاشتند و او گفت: «کیف رأیت یا حسین؟» «حسین چگونه دیدی؟»(۲) [یعنی بر تو چه گذشت؟ و سرانجام کار تو چه شد؟ و چه کسی پیروز شد؟ این در حقیقت زخم زبان یزید بود]» ابن شهر آشوب از ابی مخنف روایت کرده است: هنگامی که راس مقدس را بر یزید وارد کردند چنان بوی عطری از آن پیچید که بوی آن بر همه رائحه های خوش آنجا غالب شد.(۳) (۱) در برخی نقل ها «السید المحجبا» دارد و در برخی نقل ها «السید المهذبا» محجب را پرده دار معنی کرده اند (مثلا گفته اند الملک المحجب یعنی پادشاهی که از مردم در پرده است و هر کسی را توان رسیدن به او نیست) معنای مهذب نیز روشن است یعنی کسی که دارای روح پاک است. (۲) ثم وضع الرأس في حقّة، و ادخل على يزيد، فدخلت معهم، و كان يزيد جالسا على السرير، و على رأسه تاج مكلل بالدر و الياقوت، و حوله كثير من مشايخ قريش، فدخل صاحب الرأس و دنا منه، و قال: أوقر ركابي فضّة أو ذهبافقد قتلت السيد المحجبا قتلت أزكى الناس اما و أباو خيرهم إذ يذكرون النسبا فقال له يزيد: إذا علمت أنه خير الناس لم قتلته؟ قال: رجوت الجائزة، فأمر بضرب عنقه، فحزّ رأسه، ثم وضع رأس الحسين بين يديه على طبق من ذهب، فقال: كيف رأيت يا حسين؟ (۳) موسوعة الامام الحسین به نقل از ابن شهر آشوب، المناقب، 4/ 61 عن أبي مخنف في رواية: لمّا دخل بالرّأس على يزيد كأنّ الرّأس طيب قد فاح على كلّ طيب. 🌺