💚بهشت رضا علیه‌السلام قرعه زدم، دفترِ دل، خورده وَرق به نام تو می‌دهم از عشق و وفا رو به حرم سلام تو کبوتر جَلدِ دلم روان به صحن کوثرت عنایتی به او بکُن به احترامِ مادرت گام وفا زدم به ره تا برسم به پای تو سِرشک دیده می‌دهم تا بخرم لقای تو کاش به میزبانیت یکشبه مهمان بشوم عقده‌ی دل وا کنم و باز غزل‌خوان بشوم به طبع شعر من اگر نظر کنی گُل بدهد قافیه و ردیف آن بوی تَغزُّل بدهد رواقِ دارُحُجّه‌ات جلوه‌ی رمز و راز من قبله‌ی عشق و عاشقی سجده‌گهِ نماز من نوای نقّاره زدن صفا دهد به گوش من نسیمِ عطر تُربتت بُرده حواس و هوشِ من بوی بهشت می‌دهد صحن و سرا و حرمت عفو بفرما تو خطا من به فدای کرمت چه حال خوبی آوَرَد صفای بارگاه تو فرق نمی‌کند کجا فِتَد به ما نگاه تو دلی که یاد کوی تو درآن گرفت خانه‌ای زیارتش همیشگی ز فیضِ حق نشانه‌ای همیشه زائرِ درَت بوده و دربانِ توام بسته دلم ز غیر تو چشم به فرمانِ توام    ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌