کسی چه می‌داند با چه رنج‌هایی دست و پنجه نرم می‌کنیم؟ چه دردهایی تا بالاترین حدِ سدِ طاقتمان رسیده و هر لحظه ممکن است سرریز شویم؟ چه مشکلاتی مسیر آرامشمان را مسدود کرده و چقدر خسته‌ایم و ناامید از دویدن‌های بدون سرانجام؟ کسی چه می‌داند چقدر فرسوده‌ایم؟ چقدر بی‌طاقت؟ چقدر اندوهگین؟ آدم‌‌ها یک کالبد ظاهرا خونسرد و بدون واکنش می‌بینند و رفتارشان را مطابق با مواجهه‌ی طبیعی با یک انسان قوی تنظیم می‌کنند و از کجا بدانند ما چقدر خسته‌ایم از قوی بودن و شبیه به بنایی چوبی و موریانه زده، ظاهرا مستحکم و از درون، پوک شده و در حال فرو ریختنیم؟! آدم‌ها از کجا بدانند ما لبه‌ی این پل، به تماشا ایستاده‌ایم یا به وداع؟ که لبخندهامان، از سرِ شادی‌های معمولی‌ست؟ یا از سر ناچاری‌ست و حامل بغض‌های فراوان؟ آدم‌ها از کجا بدانند ما پشت این ظاهر آرام چقدر تلاطم و اندوه پنهان کرده‌ایم و زیر این کوه مستحکم، چه آتشفشان عظیمی در حال گداختن است؟! ​​​​👇 💟🇯‌🇴‌🇮‌🇳👇 cнαɴεℓ☞ @Ajaieb_Jahan