درسوگ ابوطالب (ع)
به سوگ حضرت عمران عزا شد
به یادش تاقیامت غم بپا شد
به شهرمصطفی ازاین مصیبت
نوادرگوشه ویرانه ها شد
شده بیست وشش ازماه مرجب
به مکه شهر گل حزن و نوا شد
ابوطالب عزای توبپاشد
دل عاشق ز معشوقش جدا شد
به میخانه دگرساقی نمانده
زمرگ دلبرش رنج و جفا شد
خبر آمد که بی بابا شدحیدر
به مکه هم خبرها پر صدا شد
نبی شدبی حمایتگر خدایا
غم وتنهایی اوبرملا شد
ندا آمدنبی خارج شوازشهر
که این روز سیه بر تو روا شد
خرد را وا ننه ای با درایت
نهایت حاصلش این غصه ها شد
شده روزنبی غرق مصیبت
به هر جازین عزا ماتم بپا شد
خدایا مرتضی گردیدبی باب
که حیدر غصه داه این عزا شد
نبی شویدتن عمران خسته
جسارت ها به جان او رهاشد
نگو(مجنون) توازاین تیره روزی
ابوطالب برفت وغم بپا شد
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
با عرض تسلیت