شدی اسیر غم‌ها ای نور چشم مولا کنج سیاچال تنها افتادی آخر از پا برات بمیرم آقا با تو عداوت کردن بهت جسارت کردن تو رو اذیت کردن با هتک نام زهرا برات بمیرم آقا از خصم بد بنیادین بلند میشد فریادت ثانی می اومد یادت می‌رفت تا شلاق بالا برات بمیرم آقا گر چه تو رو آزردن تنت رو  رو در بردن کفن برات آوردن شد جسر بغداد غوغا برات بمیرم آقا اینجا رو تل زینب نیست کسی به تاب و تب نیست صحبت از مرکب نیست جسم تو بین گلها برات بمیرم آقا جدتو مظلوم کشتن با تیر مسموم کشتن آروم آروم کشتن وای از غم کربلا برات بمیرم آقا این بی هوا میزد آه اون با عصا میزد آه یکی با پا میزد آه خون دل از عاشورا برات بمیرم آقا