(نوحه ورود امام حسین ع به کربلا) _غلامی_(مجنون) خیمه در کربلا،زده کاروان دراین سرزمین ،حسین شدمهمان آن شمس مکتب آمد با زینب غریب فاطمه،مظلوم عالم۲ گرداگرده خیمه،گریان زینب است بر غربت حسین،جانش بر لب است دربین صحرا بیند او بلا غریب فاطمه،مظلوم عالم۲ درخیمه میگوید،با دیده ی تر بر غربت حسین،گشتم خونجگر هویدا غمت پی ماتمت غریب فاطمه،مظلوم عالم۲ گفتا حسین به لب،ای زینب من باگریه ات آمد ،جان بر لب من محزون خواهرم امیدحرم غریب فاطمه،مظلوم عالم۲ اینجا میرود،علی اکبر از کینه می گردد،صد پاره پیکر مشکلم رسید شوم موسپید غریب فاطمه،حسین مظلوم۲ _غلامی_(مجنون)