. شور پایانی فراق کربلا اربابم حسین اربابم... آخرش هم یه روز آقا میاد که... ضریحت رو توی آغوش می گیرم خواب دیدم که یه روز تو کربلا مو... دارم بوسه از اون شیش گوش می گیرم سلام ارباب خوبم، سلام ای جانِ جانان سلامم رو قبول کن که هوائیتم حسین جان منم عبد و غلامت، تویی سلطان خوبان دست من رو بگیر آوارَتم ای درد و درمان منو با غم عجین کن، زائر اربعین کن آخه سفارشم رو کرده باز شاهِ خراسان.. اربابم حسین اربابم... دوباره این دلم تنگه برایِ شبای جمعه ی کرببلاتون می دونی که آقا چند وقته دورَم از اون حال و هوای زائراتون دوباره دل اسیره، حرم کربلاته آرزوم از تمومِ این جهان، یه بار نگاته می دونم رو سیاهم، آقا غرق گناهم امیدم اینه نوکره رقیه م، خاکِ پاتم.. بازم منو نیگا کن، راهی کربلا کن که این روزا آقا محتاج اون دستِ عطاتم.. اربابم حسین اربابم... توی مقتل نوشته خسته بودی... توی مقتل نوشته تشنه بودی... خواهر تو می دیده از روی تَل... به زیرِ شمشیرا و دشنه بودی... چی بگم از بلندی، چطوری با سر افتاد؟! آقای ما به زیر خنجر و.. نیزه ها جون داد سر بغض و حسادت، زدنش بی نهایت خواهرش خسته حال از روی تَل، میزنه فریاد.. ..حسین مادر نداره، خواهرش شد آواره نزنید پیش چشم مادرش، که مادر افتاد... اربابم حسین اربابم... .👇