[• 🙊 •] 🔻دومین جلسه خواستگاری، شوهرم خودش تنها اومد خونمون با بابام حرف بزنه؛ نشست تو هال تا بابام بیاد، مامانم براش چایی آورد این قندو که گذاشت دهنش پرید گلوش داشت خفه میشد😬 منم مات نگاش میکردم😐 اونم سرفه میکرد نفسش درنمیومد🤧 آخر سر مامانم گفت برو آب بیار خفه شد😁 (4⃣3⃣1⃣) ─═┅✫✰🦋✰✫┅═─ 🤭ارسال سوتے قابل نشر و : 📲• @Ali_Yaar . . [ از خندھ نَمیریم‌ صلـوات😂✋🏻 ] 📩| Eitaa.com/Asheghaneh_Halal