•𓆩✨𓆪• •• •• . . [🌿]یادم هست در یکی از سفرهایی که به روستاها می‌رفت همراهش بودم. [🚙]داخل ماشین هدیه‌ای به من داد. اولین هدیه‌اش به من بود و هنوز ازدواج نکرده ‌بودیم. خیلی خوشحال شدم و همانجا بازش کردم. [🌹]دیدم روسری است. یک روسری قرمز با گل‌های درشت. من جا خوردم اما او لبخند زد و به شیرینی گفت: بچه‌ها دوست دارند شما را با روسری ببینند. از آن وقت روسری گذاشتم. . . 𓆩‌توخورشیدےوبـےشڪ‌دیدنت‌ازدورآسان‌است‌𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩✨𓆪•