#متن_خاطره
#لحظه_های_ناب_شهدائی
شهید همدانی به روایت شهید حاج قاسم سلیمانی
آخرین لحظهای که من شهید همدانی را دیدم،
تقریباً چند ساعت قبل از شهادتش بود. یک حالت جوانیای در او دیدم. من در آن لحظهی آخر که شهید همدانی را دیدم، یک لحظه تکان خوردم. بعداً فهمیدم که او از شهادتش مطلع بوده است. اینکه میگویم در یک شکل جوانی او را دیدم، چون آن حالت خاص را در او ندیده بودم، آن سکوت خاص را، خیلی بشاش و خندان بود؛ خیلی. آنجا با خنده به من گفت «بیا باهم یک عکسی بگیریم، شاید این آخرین عکس من و تو باشد.» او خیلی اهل این کارها نبود که به چیزی اصرار کند و بخواهد مثلاً عکسی بگیرد؛ چه خودش، چه با کسی. وقتی این حرف را زد من تکان خوردم. خواستم بگویم شما نروید، چون از همان جایی که او می خواست برود، من داشتم برمیگشتم؛ ولی یک حسی به من گفت، چیزی نیست خبری نیست، لذا چیزی به او نگفتم.
:.خاطره ای از شهید حاج حسین همدانی.:
منبع: کتاب ذوالفقار/ برشهایی از خاطرات شفاهی حاج قاسم سلیمانی.
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠
Eitaa.com/Cybertakab