فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنی دیدم که در گودال می رفت پریشان خاطر و احوال می رفت گلی گم کرده بود اما بمیرم به هر گل می رسید از حال میرفت... او می دوید و من می دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او می دوید و من می دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او می نشست و من می نشستم او روی سینه من در مقابل او می کشید و من می کشیدم او از کمر تیغ من آه باطل او می برید و من می بریدم او از حسین سر من غیر از او دل او می برید و من می بریدم او از حسین سر من غیر از او دل   (س) ◾همه خادم الرضائیم◾ ⚫ کانال اخبار مدیریت کانونهای خدمت رضوی استان   @Astan_az_shargi https://eitaa.com/Astan_az_shargi ⚫ روابط عمومی مدیریت کانون های خدمت رضوی استان آذربایجان شرقی.