هدایت شده از تبلیغات عجایب
اتفاقی که در نبود من قرار بود بیوفته😭❌🚷 یه روز صبح که شوهرم سرکار بود زنگ زدم بهش و گفتم امروز میرم خونه ی مامانم،اونم با خوشحالی گفت باشه عزیزم☺️ منم رفتم ولی مامانم گفت وقت دندونپزشکی داره منم با اینکه قرار بود شب برگردم خونمون، اما ظهر برگشتم.🚶‍♀ با خودم فکر کردم حالا که شوهرم خبر نداره ، خوبه وقتی اومد قایم بشم و بترسونمش😜 توی فکر بودم که صدای شوهرم رو شنیدم که با یک نفر میگفت و میخندید و به در خونه نزدیک میشد ، همزمان صدای تق تق کفش پاشنه بلند هم میومدناگهان همسرم درخونه رو باز کرد ومن زنی رو دیدم که همراه همسرم ....😭😰😰🤯👇🛑🔞 https://eitaa.com/joinchat/1073086497C706b877c24