بسیاری از مضامین شعر کهن فارسی، خصوصاً در غزلیات عاشقانه، بر پایه‌ی درونمایه‌ی ستمگری معشوق و ستم‌کشی عاشق بنا شده‌اند. در این‌گونه اشعار که معمولاً در آن پای معشوقی همه‌چیزتمام، زیبارو و البته سرکش و جاه‌طلب در میان است، عاشق چاره‌ای جز ابراز عجز و تسلیم در برابر تصمیم یار ندارد.  البته چنین نیست که معشوق یک‌سره با عاشق سر ناسازگاری داشته باشد؛ بلکه بیشتر این رفتارها در حکم گوشه‌چشم نشان دادن به عاشق و داغ کردن بازار عشق است که حتی عاشق را حریص‌تر و تشنه‌تر می‌کند. در این میان شاهد اشعاری نیز هستیم که در آن عاشق رندتر از آن است که دست معشوق را نخواند؛ با وجود این، بازی را با او ادامه می‌دهد تا سرانجام یکی از این دو تسلیم خواست دیگری شوند. در این مطلب سیزده ترفند معشوق مانند یار بیگانه شدن، عتاب کردن، روی در نقاب کشیدن، لطف آمیخته به قهر و هم ترفندهای عاشق در برابر بی‌توجهی معشوق همراه با بیت‌های مرتبط تدوین شده است. شما را به خواندن متن کامل دایره‌المعارف قهر دعوت می‌کنیم. 1⃣1⃣9⃣ @azadisqart