-یک... دو... سه... اکشن!
-دوستت دارم!
صدای پچ پچ همه بلند شده بود! تعجب کرده بودن دارم چه مزخرفی میگم و این که اصلا توی برنامه نبود!
مجری گفت:
-چی میگید آقای فرهمند؟
بی توجه بهش رو به دوربین گفتم:
-دوستت دارم آیه! این جا درحالی که کل ایران بهم نگاه می کنن بهت میگم من نگاهم فقط دنبال توعه! فقط چشمام تورو میبینه، قلب من برای تو می تپه. برگرد به من آیه!
مجری به تته پته افتاده بود. تک سرفه ای کرد و گفت.........
-دوستان بهتره بریم یه آیتم ببینیم و برگردیم... جایی نرید!
بلافاصله پروژکتورا که خاموش شد مجری و فیلم بردار و تهیه کننده و ماهان هم زمان شروع کردن بی وقفه حرف زدن.
تلفنم هم توی جیبم شروع کرد به زنگ خوردن.
داشتم دیوانه می شدم! بلند داد کشیدمو........👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/318963779C640a5f2297