یک زمانی میگفتند نهار خوردی؟! صبح تا شب مکررا میگفتند و میخندیدند. اما نمیگفتند بی پدربزرگ شده بود، در خانواده متوسط و فقیر بزرگ شده بود،روزی روزگاری در این موقعیت ها نه شامی خورده بود و نه نهاری،درد را احساس میکرد،نمیخواد در زمان مسئولیت ایشان کسی درد گرسنگی بکشد. اما شد ان چیزی که نمی بایست بشود، کشتی سوراخی تحویل گرفته بود صبح تا شب دنبال ترمیم کشتی بود از تمام توانش استفاده میکرد،اما ما ها زیر فشار ان چیزهایی که میدیدیم توان تحملش را نداشتیم،دائما دنبال مقصر بودیم روحت شاد ای مرد بزرگوار 🍃«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🌤 🆘@BBCNEWS1💻