یک روز استاد را برای ناهار به منزل بردم، بعد از یک بار غذا کشیدن از من خواست دوباره برایشان غذا بکشم، خیلی تعجب کردم ، بعد از غذا از ایشان پرسیدم استاد ببخشید ، آخه شما اهل غذا نیستید چطور دوبار غذا کشیدید؟ البته برای من باعث افتخار و خوشحالیست...
استاد گفتن رازش دست همسرت هست برو از همسرت بپرس چکار کرده ؟
همسرم باتعجب گفت فهمیدن من چکار کردم ؟
گفتم اره داستان چیه که من خبر ندارم؟
........ادامه عجیب داستان کاملا واقعی 👇
http://eitaa.com/joinchat/192544789Ca024ccbaef