⚪️اعجاز
#امام_کاظم علیه السلام
در خروج از زندان
مسیب، زندانبان امام موسی کاظم
علیه السلام میگوید:
سه روز قبل از شهادت امام مرا طلبید و فرمود:
" امشب عازم مدینه هستم تا عهد امامت پس از خود را به فرزندم علی واگذار کنم و او را وصی و خلیفه خود نمایم.
" گفتم:" آیا توقع دارید با وجود
این همه مامور و قفل و زنجیر، امکان خروج شما را فراهم کنم؟!
" فرمود: " ای مسیب، تو گمان میکنی
قدرت و توان الهی ما کم است؟ "
گفتم:" نه، ای مولای من.
" فرمود: " پس چه؟ "
گفتم:" دعا کنید ایمانم قویتر شود "
⚪️امام چنین دعا کرد:
" خدایا او را ثابتقدم بدار. "
سپس فرمود:
" من با همان اسم اعظم الهی که آصف بن برخیا ( وزیر حضرت سلیمان علیه السلام ) تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از یمن به فلسطین آورد،
#خدا را میخوانم و به مدینه میروم
." ناگهان دیدم امام دعایی خواند
و ناپدید شد.
اندکی بعد بازگشت و با دست
خود زنجیرهای زندان را به
پای مبارک بست.
سپس فرمود:
" من پس از سه روز از دنیا میروم. "
من به گریه افتادم. فرمود: " گریه مکن و بدان که پسرم علی ابن موسی الرضا پس از من، امام توست. "
📚منابع: بحار الانوار،
ج 48، 26 از عیون.
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9