تو مرا آزردی… که خودم کوچ کنم از شهرت، تو خیالت راحت! میروم از قلبت، میشوم دورترین خاطره در شبهایت تو به من میخندی! و به خود میگویی: باز می آید و میسوزد از این عشق ولی بر نمی گردم، نه! میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد… عشق زیباست و حرمت دارد 🩵 ‌ .