دختر روستایی بودم بر و رو نداشتم اما هیکلم توپ بود .
به شهر برای دیدن خالم رفتیم . یه ظهر که هوا خیلی هم گرم بود خالم منو فرستاد که از بقالی ماست بخرم . منم روی لباس خونگیم یه مانتو انداختم و به مغازه ای که صاحبش مرد میانسال و هیکلی بود رفتم .
بهم گفت از توی یخچال بردارم . ماست طبقه ی پایین بود همین که خم شدم تا ماست و بردارم ....
https://eitaa.com/joinchat/1931149482C426d4d6f66
به هیچ کس اعتماد نکنید ❌😱