بصیـــــــــرت
🌹 #معرفی_شهدا #شهید_حسین_سحرخیز نام پدر: ابراهیم محل تولد : آمل( استان : مازندران) یگان : لشگر 10
روایت یکی از همرزمانش از خصوصیت اخلاقی : اصولاً تمامی گردان‌ها برای خط شکنی با هم رقابت می‌کردند. در میان لشکر هر گردان که خط شکن می‌شد سلطان گردان‌ها بود و این بار با دعای بچه‌های گردان سلطانی حمله بر دشمن به ما رسید. در میان رزمندگان سیمای تعدادی از افراد به واسطه راز و نیاز و مناجات با خدا بی‌نهایت جذاب، دلنشین و چشم نواز می‌شد به حدی که در روزهای منتهی به شب حمله و عملیات می‌درخشید. یکی از این افراد شخصی بود بنام . بسیجی جوان، دوست داشتنی، سر به زیر،خالص و بی‌ریا. هرگاه جویای احوالش می‌شدم با تبسم در چند کلمه مختصر و کوتاه پاسخ می‌داد. اهل روستای «قاری محله» شهرستان آمل بود. دوست داشتم پیمان رفاقت و دوستی با او ناگسستنی باشد. مجذوب ادب، اخلاق، فهم و رفتار عرفانی‌اش شدم. بنظر می‌رسید با خدا خلوتی دارد. سخت مشتاق بودم اوقات بیشتری را با او سپری کنم اما فرصت آن را نداشتم. بخود گفتم حسین هم شهید گردان ماست. روحیات عجیبی داشت. به او گفتم: «بنظرم فردا تو آسمانی خواهی شد مرا دعا کن .لبخند آرامی زد و هیچ نگفت.»