بصیـــــــــرت
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_سوم 3⃣
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق هوالعشـــــــــق 4⃣ ڪارنشریه ب خوبـی تمـــــام شدودوستی من بافاطمـــــه سادات خواهرتوشروع آنقدرمهربان،صـــــبوروآرام بودڪ براحتی میشداورا دوست داشت..😍 حرفهایش راجع به تومراهرروزڪنجڪاوترمی ڪرد..🤔 همین حرفهاب رفت وآمدهایم سمت حوزه مهرپایان زد. گاهاتمـــاس تلفنی 📞داشتیم وبعضی وقتهاهم بیرون میرفتیم تابشودسوژه جدیدعڪسهای من... چادرش جلــوه ی خاصی داشت درڪادرتصـــــاویر.📸 ڪم ڪم متوجه شدم خانواده نسبتاپرجمعیتی هستید.. علی اڪبر،سجاد،علی اصغر،فاطمـــــه وزینب بامادروپدرعزیزی ڪ❣ درچندبرخوردڪوتاه توانسته بودم ازنزدیڪ ببینمشان.. تو برادربزرگتری ومابقی طبـــــق نامشان ازتوڪوچڪتر.... نام پدرت حســـــین ومادرت زهرا حتی این چینش اسمهابرایم عجیب بود. تورادیگرندیدم وفقط چندجمـــــله ای بود ڪ فاطمــــه گاهی بین حرفهایش ازتو میگفت.🌷 دوستی ماروز ب روز محڪم ترمیشدودراین فاصله خبراردوی ب گوشم رسید... _ فاطمـــــه سادات..❓ _ جانم.. _ توام میری❓.. _ ڪجا⁉️ _ اممم...باداداشت راهیان نور؟... _ آره!ماچندساله ڪ میریم. بادودلی وڪمی مِن.و.مِن میگویم: _ میشه منم بیام❓ چشمـــــانش برق میزند... _ دوست داری بیای❓ _ عاره...خیلـ😔ـی... _چراڪ نشه!..فقط ... گوشه چادرش رامیڪشم... _ فقط چی⁉️ نگاه معـــــناداری ب سرتاپایم می ڪند.. _ بایدچادرسرڪنی.😊 سرڪج می ڪنم،ابروبالا میندازم.. _ مگه حجـــــابم بده❔ _ ن!ڪی گفته بده⁉️...اماجایی ڪ مامیریم حرمت خاصی داره❕ دراصـــــل رفتن اونهابخاطرهمین سیاهی بوده...حفظ این وڪناری ازچادرش رابادست سمتم میگیرد. دوست داشتم😍 هرطورشده همراهشان شوم.حال وهوایشان رادوست داشتم. زندگـی شان بوی غریب وآشنایی ازمحبت میداد❤️ محبتی ڪ من درزندگی ام دنبالش میگشتم؛حالا اینجاست...دربین همـــــین افراد. قرارشد دراین سفربشوم عڪاس اختصاصی📷 خواهروبرادری ڪ مهرشان عجـــــیب ب دلم نشسته بود تصمیمم راگرفتم... ... ♻️ ... 💘 @khamenei_shohada