■■《شکست ابو حنیفه》■■
□-امام اهل سنت-□
نقل شده دو نفر از شیعیان
در گذرگاهی از بغداد
به مجلس بزرگی رسیدند.
پرسیدند:
این مجلس متعلّق به کیست؟
گفتند:
مجلس درس امام اعظم ابوحنیفه است .
راوی حکایت می گوید:
رفیق من که اسمش فضل بن حسن بود
و مردی متعصّب در مذهب شیعه،
و در عین حال آدمی بحّاث
و با اطلاع از مبانی مذهب بود،
گفت:
من می روم و با این مرد
مباحثه می کنم و تا او را
ملزم و مجاب نکنم
از این مکان نمی روم.
گفتم:
این عالم بزرگی است
و از عهدۀ بحث با او بر نمی آیی.
گفت:
من معتقد به مذهب حقم
و حق مغلوب نمی شود.
وارد مجلس شدیم و نشستیم
و در یک فرصت مناسب،
فضل از جا برخاست و گفت:
-ایها العالم،
من برادری دارم که رافضی است
(یعنی شیعه است)
و من هر چه می خواهم به او بفهمانم
که ابوبکر بعد از پیامبر اکرم، افضل امّت و خلیفۀ به حق بوده قبول نمی کند
و می گوید:
علی بن ابیطالب، افضل
و خلیفۀ به حق است.
شما یک دلیل قاطعی به من یاد بدهید
که به او بفهمانم و او را
به راه راست بیاورم.
● ابوحنیفه گفت:
به برادرت بگو بهترین و روشن ترین دلیل این است که پیامبر اکرم همواره در میدان های جنگ،
آن دو بزرگوار (ابوبکر و عمر)
را کنارخود می نشاند
و علی را مقابل نیزه و شمشیر دشمن
می فرستاد! و این نشان می دهد
که آن دو نفر، محبوب پیامبر بوده اند
و چون آن حضرت می خواسته که آنها بعد از خودش جانشین باشند آنها را حفظ می کرد! و این بهترین دلیل
بر افضلیت ابوبکر و عمر است!
-فضل گفت:
بله من این را به برادرم می گویم.
ولی او از قرآن به من جواب می دهد
که خداوند فرموده است:
«خداوند، مجاهدین را بر قاعدین ونشستگان برتری داده و اجری بزرگ برای آنان آماده است»
و به حکم این آیه،
علی چون مجاهد بوده
افضل از ابوبکر وعمراست
که قاعد بوده اند.
● ابوحنیفه گفت:
به او بگو از این بهتر می خواهی
که ابوبکر و عمر قبرشان کنار قبر پیامبر
و چسبیده به قبر آن حضرت است.
در حالی که قبر علی از قبر پیامبر دور افتاده و در عراق است!
-فضل گفت:
بله این را هم به برادرم می گویم.
امّا او می گوید:
آن ها غاصبانه در کنار پیامبر اکرم
صلی الله علیه وآله، دفن شده اند!
برای این که خداوند فرموده است:
« ای مؤمنان بدون اذن و اجازۀ پیامبر، داخل خانه اش نشوید…»
و می دانیم که رسول اکرم
در خانۀ خودش دفن شده
و آن دو نفر بدون اذن در خانۀ آن حضرت دفن شده اند
و محل دفن ایشان غصبی است.
ا● بوحنیفه که از این گفتگو سخت
ناراحت شده بود تأمّلی کرد
و سپس با لحنی تند گفت:
به این برادر خبیثت بگو
آنها غاصبانه در خانة پیامبر
دفن نشده اند!
بلکه عایشه و حفصه
که دختران آن دو بزرگوار و همسران پیامبر بودند و از پیامبر
مهریه طلبکار بودند.
پدرانشان را در سهم مهریة خودشان
دفن کردند!
- فضل گفت :
بله من این مطلب را هم به برادرم
گفته ام ، ولی او باز آیه ای
برای من می خواند و می گوید:
پیامبر به همسرانش بدهکار نبوده است.
برای اینکه خداوند فرموده است:
«ای پیامبر ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته ای برای تو حلال کردیم»
طبق این آیه،
پیامبر اکرم مهریۀ زن هایش را داده بود و وقتی که از دنیا رفت به زن هایش بدهکار نبوده است.
● ابوحنیفه اندکی تأمّل کرد
و گفت:
به این برادرت بگو درست است
که همسران پیامبر مهریّه طلبکار
نبوده اند، اما سهم الارث
که از ماتَرَک پیامبر داشته اند و ماتَرَک (یعنی آنچه پیامبر اکرم بعد از مرگش از خود باقی گذاشته) نیز همین خانه اش بوده و شرعاً سهمی هم از آن خانه به همسرانش می رسد
و چون عایشه و حفصه
وارث پیامبر بوده اند
پدرانشان را در سهم الارث خودشان
دفن کرده اند و بنابراین غصبی در کار نبوده است!
-فضل گفت :
بله من این را هم به برادرم گفته ام.
ولی او می گوید:
شما آقایان سنّی ها مگر نمی گویید: پیامبر ارث نمی گذارد
و خودتان حدیث نقل می کنید
که پیامبر اکرم فرموده است:
«ما پیامبران اصلاً ارث نمی گذاریم و هر چه از ما باقی مانده صدقه است»
پس طبق گفتة خودتان
عایشه و حفصه سهم الارث نداشتهاند. به همان دلیلی که شما
حضرت فاطمه را از فدک محروم کردید و گفتید:
پیامبر ارث نمی گذارد
آن دو همسر نیز نباید ارث ببرند.
آیا دختر از پدر ارث نمی برد
اما همسر از شوهر ارث می برد؟!
سخن که به اینجا رسید ،
ابوحنیفه حسابی از کوره در رفت
و با لحنی خشم آلود فریاد کشید:
این مرد را بیرون کنید! این خودش رافضی است و اصلاً برادر هم ندارد!
------------------
📚 منابع:
الفصول المختاره، سيّد مرتضي
كنز الفوائد، ابو الفتوح كراجكي
احتجاج طبرسي
والحمدلله رب العالمین.
https://eitaa.com/Basir_MN