⭕️ پیرزنی در قم با نخ‌ریسی زندگانی می‌گذراند. خمس و سهم امامش را نزد آیت الله آورد. وقتی می‌خواست از اتاق بیرون برود، عقب عقب رفت و خیره خیره به آقا نگاه می‌کرد! آیت الله دلیلش را پرسید؛ پیرزن گفت: خواستم خوب قیافه شما را در خاطرم نگه‌دارم، و در روز قیامت شما را تحویل خدا بدهم و بگویم: خدایا! من جان کندم و خمس و سهم امامم را به این آقا دادم تا از دینم حفاظت کند. حالا اگر او در این راه کم گذاشت، او را مواخذه کن. آیت الله پول را زمین گذاشت و بسیار گریه کرد. ⭕️ تلنگر و اخطار به مسئولین محترم! شک نکنید قیافه‌های شما یادمان خواهد ماند. کلمه‌ای که آقا علیه السلام در شب به یاران باوفایشان تاکید کردند. https://eitaa.com/Bayynat