🟨 آرش نراقی به تازگی -شهریور 99- در نوشتاری با عنوان «درباره زنانی که شریک نظام مردسالارند» ارتباط فروغ فرخزاد -هنگامی که همسر و مادر بود- با مردان متأهل را نکوهش می‌کند و در ادامه خطاب به فعالان حقوق زنان می‌نویسد: "در حدّی که من می دانم فرخزاد هرگز از جانب فعالان حقوق زنان بواسطه این رفتارهای تهاجمی و نقض حقوق همسر خود و همسران آن مردان متأهل مورد نقد و نکوهش قرار نگرفته است" 🟪 از سوی دیگر اما سایه اقتصادی‌نیا در کتاب «هم شاعر، هم شعر» -نشر مرکز، ۱۳۹۴- به روانشناسی شعر و شخصیت فروغ فرخزاد پرداخته بود. این بخش از کتاب او با واکنش منفی و مثبت بسیاری از فعالان فمینیستی و مدافعان حقوق زنان مواجه شد. ایشان سپس در نوشتاری -زمستان ۹۶- با عنوان «چند کلمه دربارۀ فروغ فرخزاد با فعالان حقوق زنان» در پاسخ به منتقدین می‌نویسد: "...با استناد به نامه‌های فروغ به گلستان، که در کتاب خانم فرزانه میلانی چاپ شده، و استناد به آرای مایکل هیلمن در کتاب «زنی تنها» نتیجه گرفتم که فروغ، پیش از آشنایی با گلستان، در کسب شهرت ادبی از نفوذ مردان متنفذی چون شجاع‌الدین شفا، ناصر خدایار و نادر نادرپور بهره برده و پس از آشنایی با گلستان نیز علاوه بر بهره‌مندی از شهرت و نفوذ اجتماعی او، علناً و عملاً از او مطالبۀ مالی هم داشته و از حضور گلستان در کنار خویش به جز بهرۀ عاطفی،انتفاع مالی نیز می‌برده است. به نظر من، گلستان هم، که از فروغ مسن‌تر و باتجربه‌تر بود، این را نیک می‌دانست و با آن مخالفتی نداشت و تا آنجا که شواهد در دست است، نه تنها امکان اقامت در خانۀ دروس و راندن ماشین آلفارمئو و سفر اروپا و ... را با گشاده‌دستی تمام برای فروغ مهیا می‌کرد، بلکه به فراست کم‌نظیر و هم تجربۀ اجتماعی‌اش دریافته بود فروغ زن جوان پرجوش و استعدادی است که اگر بتواند یکجا بنشیند و قرار گیرد و تامین شود، پله‌های ترقی را طی خواهد کرد. پس او را "نشاند"، و از راه تامین ثبات نسبی عاطفی و جنسی و مالی او خدمتی بزرگ به جامعۀ ادبی کرد: دفتر «تولدی دیگر» که به خود او تقدیم شد، محصولش. به ما ارتباطی ندارد اقتضائات مالی و عاطفی و محاسبات فروغ و گلستان در رابطه‌شان چه بود. امر خصوصی است و هرطور راحت و راضی بوده‌اند زیسته‌اند و آن اقتضائات را پاسخ گفته‌اند. اما آنچه به زنان ایرانی، و مدافعان حقوق زنان ایرانی و فمینیست‌ها حتماً ارتباط دارد، گروه شدن زیر پرچم فروغ فرخزاد است. در آن یادداشت نوشتم: «من زیر پرچم او نمی‌ایستم» چون معتقدم، برخلاف آنچه کاوه گلستان گفته بود، او زن آزاده‌ای نبود. امروز نیز بر همان سرم. به جد معتقدم در گفتۀ مرحوم کاوه گلستان خلط معنایی بین دو کلمۀ "آزاد" و "آزاده" حادث شده است. فروغ حتماً زن آزاد و آزادی‌طلبی بود اما "آزادگی"؟ نه... ...فروغ نه در آن روزها نمایندۀ مناسبی برای مطالبات برابری‌طلبانۀزنان بود، نه امروز می‌توان چنین نقشی برای او و چنین کارکردی برای جایگاه تاریخی او قائل شد. تجاهر و، به تعبیر حافظ، مباهات او به فسق با آنچه ما امروز از مبارزۀ مدنی برای احقاق حقوق زنان مراد می‌کنیم، فرسنگ‌ها فاصله دارد... https://eitaa.com/Bayynat