بسم الله الرحمن الرحیم رسالت و معیار نظام اسلامی از منظر (ره) به مناسبت درگذشت استاد مصاحبه زیر تقدیم می‌گردد ملاک جامعه‌‌ آگاه، مطالبات آن جامعه است 🔹انسان را به اين جهان آورده‌اند براي رسيدن به «کمال انساني»، و کمال انسان، با دو چيز براي انسان حاصل مي‌شود: معرفت و عبادت (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ). انسان، با شناخت خداوند متعال، و سپس عبادت و اطاعت از خدا و دين خدا، به کمال خود نزديک مي‌شود، و به آن مي‌رسد. و چون انسان در اين جهان بايد به کمال خود برسد، بايد نيازهاي مادي او تأمين گردد، زيرا اين جهان، جهان ماده و نياز است. جهان مُلک و طبيعت، جهان نياز است، جهان ماوراي طبيعت و پس از اين جهان، جهان بي‌نيازي و استغناست. بنابراين مطلب روشن و معلوم، بايد نيازهاي انسان در اين جهان تأمين شود تا بتواند به معرفت خدا و عبادت خدا بپردازد. و از اين جهت گفته‌اند، فقر نزديک به کفر است. از سويي ديگر مي‌نگريم که انسان‌ها –هميشه و در همه‌جا- دو گروهند: محروم و برخوردار. انسان‌هايي بسيار در جامعه‌ها محرومند و انسان‌هايي دارا و غني و برخوردار از نعمت‌ها و امکانات و قدرت و سياست و چون همة انسان‌ها -بدون استثنا- بايد در مسير کمال قرار گيرند و به سوي کمال انساني خويش حرکت کنند، تکليف انسان محروم چيست؟ يعني انساني که به دليل محروميت و فقر و کمبود نمي‌تواند مسير کمال را طي کند، يا چنان‌که بايد طي کند، تکليفش چيست؟ و تکليف ديگران، و حاکمان و عالمان و اغنيا و توانگران نسبت به او چيست؟ در اين‌جاست که مي‌بينیم خداي حکيم مهربان، پيامبران را فرستاده است براي اجراي عدالت و اقامة «قسط». آية ۲۵، از سورة مبارکة «حديد» که در آغاز آورده شد، قاطع‌ترين و قديم‌ترين منشور دفاع از انسان محروم است، زيرا انسان‌هايي غني و برخوردار، آنچه خواسته‌اند به دست آورده‌اند، آنان نه تنها نيازي به اجراي عدالت و اقامة قسط ندارند، بلکه اجراي عدالت و قسط به زيان آنان است. زيرا با اجراي عدالت و قسط، اموالي و امکاناتي را که از طبقات محروم جامعه (به نقل احاديث معتبر) گرفته و غصب کرده‌اند، از آنان پس گرفته مي‌شود و به حقداران محروم از حقوق خويش داده مي‌شود؛ زيرا در احاديث معتبر، از پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمة طاهرين علیهم السلام رسيده است که روزي و هزينه و مايحتاج زندگي محرومان در اموال اغنيا و توانگران است، که به آنان نرسانده‌اند، و در نتيجة اين ظلم و غصب، انسان‌هاي بسياري محروم گشته‌اند. بنابراين، هر حرکت و اقدام اصلاحي (تا چه رسد به انقلاب و اقدام‌هاي انقلابي)، در گام نخستين بايد مانع بزرگ رشد و کمال انسان (يعني؛ فقر، محروميت، کمبود و نيازمندي) را از سر راه انسان‌ها بردارد، بعد به کارهاي ديگر بپردازد؛ زيرا هيچ کاري و اقدامي مقدمبر اين اقدام نيست. و خداي متعال هم مي‌فرمايد، پيامبران را براي همين کار فرستاديم (لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ). بدون اجراي عدالت و اقامة قسط در ميان جامعه، و در سراسر جامعه (از وسط شهرها تا دورترين روستاها)، هر حرکتي و اقدامي و اصلاحاتي و انقلابي فاقد ارزش است، زيرا در جهت حرکت و تعاليم پيامبران و امامان «ع» قرار ندارد، و به طبع، مورد رضاي خداوند متعال نيست. حضرت علیه السلام مي‌فرمايند: «الذّلیلُ عِندی عَزیزٌ، حَتّی آخُذَ الحَقّ لَهُ، وَالقَویُّ عِندی ضَعیفٌ، حَتّی آخُذَ الحَقّ مِنه» (فيض‌الاسلام، خطبة ۳۷)؛ يعني، مردم ثروتمند را که با قدرت مال، بر شئون جامعه تسلط يافته‌اند، پايمال مي‌کنم و حق انسان ضعيف‌شده و مستضعف و محروم را از حلقوم آنان بيرون کشم و به محرومان مي‌رسانم. و بايد بدانيم که اجراي قسط و عدل، امري ساده و شوخي و شعاري و تبليغاتي و شرکت سهامي نيست!! يا نبايد از دين دم زد و سخن گفت، يا نبايد دين را ضايع کرد، و نسل‌هاي جوان را از دين و توان دين بر اجراي عدالت و قسط، و سامان‌دهي به حيات و معيشت جامعه، نااميد ساخت، و به سوي بي‌اعتقادي سوق داد، ‌و در چنگال لامذهباني که انواع شبهات اعتقادي را نشر مي‌دهند، گرفتار ساخت. حضرت امام علیه السلام -مربي بزرگ فرد و جامعه در تاريخ- مي‌فرمايند: «اگر عدالت اجرا شود فقيري در ميان مردم باقي نمي‌ماند» (اِنّ النّاسَ اِذا عُدِلَ بينَهم يَستغْنُون الحياة، ج ۶) ادامه 👇👇👇