🌹داستان های کوتاه مذهبی🌹
🌷روزی زنی آرایش کرده و با عشوه به نزد امیرالمؤمنین آمد؛ حضرت یک پا عقب آمدند و گفتند: تو کیستی؟
زن گفت: من دنیام!
امیرالمؤمنین فرمود: تو دنیایی؟ پس چرا اینگونه خود را شبیه انسان درآوردی؟
دنیا گفت: من تمام شوهرانم(مردم) را در شب عروسی کشته ام و هیچکدام از آنها به وصال من نرسیدند.
امیرالمؤمنین فرمود:
عجبا! از مردمان این روزگار که میدانند به وصال تو(آرزو های دنیوی) نمیرسند اما در رسیدن به تو از یکدیگر سبقت میگیرند.
ای دنیا من تو را سه طلاقه کرده ام (هیچ وابستگی به دنیا ندارم) از من دور شو.
📚کنز العمال ص ۱۲۶
📚بحارالانوار ج ۶ ص
https://eitaa.com/Bayynat