علی آقا مسؤل مخابرات لشگر ثارالله بود. روزی دیدم مظلومانه ایستاده سر جاده و دو، سه دستگاه بیسیم تعمیری هم همراهش است.
هوا آنقدر گرم بود که در همان چند دقیقه که ایستادیم، انگار بدنمان را در گرما تفت دادند ..
گفتیم: علی آقا! الحمدالله واحد مخابرات که ماشین دارد؛ بهخصوص برای کارهای تعمیری! چرا استفاده نمیکنی؟ خدا نکرده مریض میشی!
بدون اینکه بخواهد اظهار وجودی بکند، خیلی خودمانی و صمیمی گفت: نیازی نیست اخوی. ما که وقت داریم، سوار یکی از ماشینهای تو راهی میشویم. یک گردشی میکنیم، بنزین بیخودی هم دود نمیشود!
شهید
#علی_ماهانی
به روایت حمید شفیعی
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca