🌺 خاطرات شهید روح الله سلطانی همسر شهید مدافع وطن سلطانی می گوید: هفت سال پیش اولین بار خانوادگی به مناطق عملیاتی جنوب آمدیم، پسرانم کوچک بودند، حسین سه ساله و ابوالفضل هفت ساله، برای همین در هر منطقه بچه ها را بین خودمان تقسیم کردیم، در فکه ابوالفضل با آقا روح الله بود و حسین هم کنار من، از مسیر رملی و طولانی فکه حرکت کردیم و بعد از زیارت و نماز به سمت اتوبوس آمدیم، وقتی آقا روح الله را دیدم پرسیدم ابوالفضل کجاست؟ با تعجب گفت مگر بچه همراه من بود؟ آنقدر توی حال خودش بود که فراموش کرد بچه را با خودش بیاورد، با زحمت ابوالفضل را پیدا کردیم، همین اتفاق در شلمچه هم افتاد، این بار حسین با آقا روح الله رفت و ابوالفضل هم کنار من بود و موقع برگشتن، باز دوباره پرسیدم بچه کجاست؟ آقا روح الله با تعجب پرسید مگر بچه همراه من بود؟ یادم نمی آید! گروه توی منطقه پخش شد تا حسین را پیدا کند، حسین مشغول بازی بود. 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin