من به صورتش نگاه نمی کردم چون خیلی دوستش داشتم و اگر نگاه میکردم، دلم به حالش می سوخت😞، گفتم حالا بمون اگر نری بهتره، دیدم گریه کرد و به التماس افتاد، من هم گریه‌ام گرفت آخرش نتونستم مقاومت کنم، گفتم باشه ایراد نداره حتی به شوخی هم گفتم نری شهید بشی😒! خند‌ه‌اش گرفت، گفت: نه الان زوده، من میخواهم 30-40 سال خدمت کنم و بعد شهید بشم، با این حرف‌هاش می‌خواست من را آرام کنه، گفت هیچ خطری نیست، نگران نباش اما من می‌دونستم که آقاسجاد ماندنی نیست.🕊 پدر: من هم به خاطر خانومش گفته بودم بمونه، دو روز بعد بره ولی تو وصیت نامه‌اش جمله تکان‌دهنده‌ای نوشته بود؛ نوشته بود که اگر می‌ماندم و بچه‌ام دنیا می‌آمد، احتمال داشت دوست داشتن او مانع رفتنم شود.❗️ می‌تونست بمونه و بعد از تولد فرزندش بره ولی گفته بود من صدای کودکان شیعه سوریه را می شنونم و باید برم... 🌷شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin