*﷽* یکی از مشکلات اسراء وجود شپش در آسایشگاه بود. که هر چه به مامورین صلیب سرخ درخواست می دادیم سمپاشی کنند قبول نمی کردند. یک شب قبل از بازدید داخل یک شیشه پنی سلین را پر از شپش کردم. رییس صلیب سرخ که آمد روی یک پیت هفده کیلویی نشست. (مخصوصا روی زمین نمی نشستند که شپش ها توی لباسشان نرود)رفتم پشت سرش ایستادم . شیشه پنی سلین را به دو سه تا از بچه ها نشان دادم و چشمکی زدم فهمیدند میخواهم چه کار کنم دور و بر ریئس را گرفتند و با پرسیدن سوال های عجیب و غریب حواسش را پرت کردند. در همین فرصت در شیشه را باز کردم و تمام شپش ها را خالی کردم پشت یقه اش . طولی نکشید تن جناب ریئس حسابی به خارش افتاد😃 و همان روز دستور دادند آسایشگاه را سمپاشی کردند. بدین ترتیب نسل شپش ها از آن اردوگاه ور افتاد. 🎤 راوی :عباس حسین مردی 📚 :حکایت زمستان 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin