[💌] در سال ۱۳۶۲ که به حج🕋مشرف شده بودم، در یک شب جمعه در مسجد النبی، نام شهید "مهدی قلی فیروزی" یکی از شهدای محل به ذهنم رسید✨ از یادآورے خاطرات او متأثر شده و گریستم، حتی آن زمان به یاد فرزند شهیدم هم نبودم.💔 پس از لحظاتی دو رکعت نماز خوانده و 🕊به روحش هدیه کردم. وقتی به شیراز بازگشتم، مادر آن شهید به زیارت قبولے آمد و در حالی که گریه می کرد پرسید: راستش را بگویید شما شب جمعه ی قبل برای پسرم چه کار خیری انجام دادید؟ پرسیدم: چه طور؟ گفت: فرزندم به خوابم آمد و گفت: هفته ی دیگر مادر شهید عبدالعظیم فیروزی از مکھ🕋باز میگردد. حتماً برای زیارت قبولی به منزلش بروید و به هر طریقی میتوانید به او خدمت کنید.🗯📿 چون امشب برای من زحمت زیادی کشیده و هدیه ی پر برکتی برای من فرستاده است😇 راوی: مادرشهید عبدالعظیم فیروزی منبع:کتاب لحظه های آسمانی، صفحه:57 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin