*﷽* خودش بارها این را ازم خواسته بود. با چه حالی در قبر گذاشتمش. من و حاج قاسم یک جان واحد بودیم در دو بدن. سالها پیش کنار خانه خدا عقد اخوت بسته بودیم و حالا او رفته بود و برادرش را تنها گذاشته بود. طبق وصیتش ، نامه دختر شهید و پارچه امضای علما و فرزندان شهدا را هم گذاشتم توی کفن ؛ همراه انگشتری که مدت‌ها با آن نماز شب خوانده بود و عبایی که سال‌ها روی شانه‌های حضرت آقا هر سحر شاهد خلوت های پای سجاده اش بود. راوی : حاج محمودخالقی 📚 : سلیمانی عزیز 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin