اسطوره های ماندگار سردار شهید حاج حسین خرازی🌷 نشسته بود زانوهاشو گرفته بود توی بغلش... . هیچ وقت این طوری ندیده بودمش ساکت شده بود ناراحت بودمـ دلمـ میخواست مثل همیشه باشه شاد و رو ... وقتی میدیدیمش غصه هامـ از یادمـ میرفت... . گفتم : چقدر مظلومـ شدی حاجی! سرش رو برگردوند و مثل قبل فقط زد... فهمیدمـ داشت راجع به شهادتش فکر میکرد... . شبیه رفتار کنیمـ . از اعمالمون نباشیمـ به کارهامون برسیمـ قبل اینکه به حسابمون برسن ... کنیمـ . یاد عزیزش با صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin