در چشم‌های خیره مانده‌ای شرم از تـو کُشت‌ِمان😔 را نگاه‌دار ... 🔹زخمی شده بود و به‌ دلیل ضربه به قدرت حرف زدن نداشت. زیر بغلش را گرفته بودند تا سوار ماشین🚑 کنند و بـه عقب بفرستـند. 🔸قـدرت بـدنی‌ اش را از دست داده و تمـام مدت، سـرش پایـین بود😔 و برای همین با این‌ که چند گرفتم، اما صورتش را نتوانستم ثبت کنم. 🔹اما وقتی روی صندلی جلو ماشین نشست، سـرش را بلـند کــرد و یـک آن نگاهـش🙁 در نـگاه مـن گـره خـورد، ایـن عکس حاصل آن لحظه‌ بود، چرا که خیلی‌ زود دوباره سرش روی‌ شانه‌اش خـم شد و بی‌ رمق در خـود فـرو رفـت😞 🔰این عکس را فروردین۱۳٦۰ در ارتفاعات ، مشرف به دشت ذهاب گرفتم. جایی که عملیات کوچک برای آزادسازی قله‌ی ۱۱۱۰ انجام شده بود. 📸عکاس: سعید صادقی 🌹🍃🌹🍃