اوایل جنگ سوریه مادرش در بیمارستان حضرت فاطمه الزهرا (س) کرمان بستری شد. خودش را به کرمان رساند. از کسانی که بالای تخت مادرش در بیمارستان حضور داشتند، درخواست کرد بروند. گفت امشب خودم می‌خواهم بمانم. تا صبح در بیمارستان ماند. کنار پای مادرش نشسته بود و پا‌های مادر را بر روی پیشانی و چشمانش می‌کشید و اشک می‌ریخت... 🌷سردارسلیمانی 👈 ما همه‌ی افق‌های معنوی انسانیت را در شهدا تجریه کردیم. سید شهیدان اهل قلم 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin