ماه های آخر می گفت: « از خودم بدم می آید .خسته شدم از بس برای مجلس شهدا سخنرانی کرده ام . 😞 از وقتی آمده ام جبهه ، ماه ها را می شمرم که سر سی ماه جواب و مزد کارهایم را از خدابگیرم.»🍃 قبل از عملیات ،خانم و بچه هایش از اصفهان آمدند اهواز دیدنش . هادی کوچولو تا او را دید ، پرید بغلش وگفت : "بابا!چراصدام هنوز شما را نکشته ؟" 😄 حاجی غش رفت برای هادی...😂 قبل از رفتن ، زیارت حضرت زهرا (س) خواند. ایام فاطمیه بود.💔 رمز عملیات هم یا زهرا (س) ! 🌹 عملیات که شروع شد ، حاجی گفت: فلانی! من در اين عمليات اجر خودم را از خدا مي‌گيرم.✨ شب دوم عملیات بود. حاجی از سنگر رفت بیرون وضو بگیرد،اما دیگر بر نگشت. تركش خورده بود به سرش. بردنش بیمارستان . چند روز بعد 12 بهمن 65، شهید شد.🕊 آن روز، روز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود•••💚 🌹شادی ارواح طیبه شهدا و اینکه عاقبت ما ختم به شهادت بشه صلوات🌹 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin