🕊 بسم رب الشهدا🌷
دفترچه خاطرات همسر شهید📝
حاج محمد رفته بود کربلا، همانجا خواب دیده بود که همکارانش همگی لباس نظامی پوشیده بودند و شهید حاج حسین بصیر آمد و داشت کمربند همه را محکم میکرد.
هنگام بازگشت از کربلا وقتی به مرز رسید حاج اصغر یکی از دوستانش با او تماس گرفت بود و گفته بود : بچهها دارند به سوریه اعزام میشوند که حاج محمد گفت: اسم مرا هم بنویس
🌷 جانباز دفاع مقدس و مدافع حرم
#حاج_محمد_شالیکار 🕊
♥️
#یاد_عزیزش_با_صلوات 💞