💡 چشم بر هم زدنی...
[المناقب لابن شهرآشوب] شَکَا أَبُو هُرَیْرَةَ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام شَوْقَ أَوْلَادِهِ فَأَمَرَهُ علیه السلام بِغَضِّ الطَّرْفِ فَلَمَّا فَتَحَهَا کَانَ فِی الْمَدِینَةِ فِی دَارِهِ فَجَلَسَ فِیهَا هُنَیْئَةً فَنَظَرَ إِلَی عَلِیٍّ علیه السلام فِی سَطْحِهِ وَ هُوَ یَقُولُ هَلُمَّ نَنْصَرِفْ وَ غَضَّ طَرْفَهُ فَوَجَدَ نَفْسَهُ فِی الْکُوفَةِ فَاسْتَعْجَبَ أَبُو هُرَیْرَةَ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِنَّ آصَفَ أَوْرَدَ تَخْتاً مِنْ مَسَافَةِ شَهْرَیْنِ بِمِقْدَارِ طَرْفَةِ عَیْنٍ إِلَی سُلَیْمَانَ وَ أَنَا وَصِیُّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله .
▪️ ابوهریره پیش حضرت علی علیه السّلام، شکوه دل تنگی فرزندانش را نمود؛ حضرت به او فرمودند: چشمانت را ببند! همین که باز کرد خود را میان خانه خویش در مدینه دید. اندکی آن جا نشست و به علی علیه السّلام در بام خانه نگاه کرد که میفرمودند: بیا برگردیم! چشم خود را بست و ناگهان خود را در کوفه یافت. ابوهریره در شگفت شد، امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند: آصف، تخت ملکه سبا را که دو ماه برای آوردنش زمان نیاز بود، در یک چشم به هم زدنی پیش سلیمان آورد، من که وصی رسول الله صلی اللَّه علیه و آله هستم.
📚بحارالانوار، جلد ۲۵ صفحه ۳۸۰
#امامت
@BotShenasi