•~❄️~• 🕊 در اتاق را که باز کردم، دیدم لباس راحتی پوشیده و ایستاده کنار تخت مادرش.. نیم ساعتی من بودم و حاجی و مادر پیری که روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود؛ یک جا بند نمی‌شد.! به مادرش دارو می‌داد، غذادهانش‌می‌گذاشت، دستش‌رامی‌بوسید، پیشانی اش را می‌بوسید، سرش‌را نوازش می‌ڪرد.. آن نیم ساعت حاج قاسم ندیدم؛ مادر دیدم! یڪ مادر ڪه مثل پروانه دور مادرش می گشت! ♥️ 🌱 💚 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 💠به کانال چادر خاکی مادر بپیوندید👇 @CHadorhkaki 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴