دلانه✨ با خود خلوت کرده‌ام. این روزها، جوششی را درونم احساس می‌کنم. جوششی که شوق پرواز را در دلم انداخته است اما؛ چه کنم که خودم بال‌هایم را با زنجیر بسته‌ام. هرچه می‌خواهم بپرم نمی‌شود. راه نجات را هم گم کرده‌ام. نمی‌دانم باید چه کنم.🥲 هر روز و هر زمان، گرمای این جوشش بیشتر و بیشتر می‌شود و تمام جوارحم را در بر می‌گیرد. می‌ترسم از روزی که آنقدر از درون بسوزم که دیگر توان پرواز برایم نماند. می‌ترسم از روزی که شعله‌ها خاموش شود و هیچ شوقی درونم نماند. می‌ترسم... به یاد جمله‌ی آوینی عزیز افتادم: «هیچ شنیده‌ای که مرغی اسیر، قفس را هم بر دارد و باخود ببرد؟» یعنی می‌شود با وجود زنجیر‌ها هم پرواز کرد؟ 🕊 امید دارم که بالاخره یک روز، زنجیر‌ها را پاره و در آسمانِ صافِ آبیِ زیبا پرواز می‌کنیم...☁️ 🆔 @Clad_girls | دختران چادری