هدایت شده از سیدعمران
به قدری عظیم است و عمق و گسترش دارد که انسان باور نمی‌کند واقعیتی به نام امام حسین‌(ع) وجود دارد و فکر می‌کند این خود اسطوره است. عزاداری امام‌حسین‌(ع) هم بشدت اسطوره‌ای است. یعنی آنقدر از لحاظ داستانی عمق دارد که اسطوره‌ای می‌شود. زمانی من در یک کشور آسیای شرقی بودم و مناجات خمسه عشر امام سجاد(ع) را به شعرای بودایی داده بودند. آنها از دیدن این مناجات شوکه شدند. لذا اگر عاشورا تکرار می‌شود و سال به سال عمیق‌تر است و به ابتذال کشیده نمی‌شود، به همین دلیل است. لذا تاریخ تکرار می‌شود. آنچه در تاریخ عمق معنایی دارد تکرار می‌شود. شما تشییع سردار شهید سلیمانی را ببینید، چه کسی باور می‌کرد آن بدرقه میلیونی صورت بگیرد؟ در عراق هم که اصلا تشییع به این صورت، شکل نمی‌گرفت، شاهد آن حضور عجیب در کاظمین و بغداد بودیم و همین امر باعث تاخیر ارسال پیکر ایشان به ایران شد، لذا همه از این امر شوکه شده بودند. حتی اردوغان هم شوکه شده بود که در عراق چه اتفاقی افتاده است. در عراق ساختار ضدایرانی ساخته بودند و عربستانی‌ها سال‌ها کار کرده بودند اما همه چیز برعکس شد. زمانی پیکر ایشان به کربلا و نجف رسیده بود که دیگر شب شده بود و کلی زمان برده بود. در ایران هم شاهد بودیم در شهرهای مختلف چه اتفاقی افتاد. من بعید می‌دانم در تاریخ اهواز چنین تجمعی شکل گرفته باشد. مخصوصا که حضور اعراب اهواز در این تشییع چشمگیر و قابل توجه بود. معتقدم اگر تشییع سردار سلیمانی در شیراز و اصفهان هم صورت می‌گرفت، وضعیت به همین شکل بود. لذا ساختاری که از آن حرف می‌زنم مدام تکرار می‌شود و ساختار معنایی عمیقی است. تازه این ابتدای راه است. در آینده پیش‌رونده‌تر خواهد بود. اعتقاد ما این است که ملکوت در ناسوت معناسازی می‌کند، لذا هر چه بگذرد، اینها برجسته‌تر می‌شود. «سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ» معنای آیه این است که «ما آیات (قدرت و حکمت) خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان کاملا هویدا و روشن می‌گردانیم تا ظاهر و آشکار شود که خدا (و آیات حکمت و قیامت و رسالتش همه) برحق است. آیا همین حقیقت که خدا بر همه موجودات عالم پیدا و گواه است کفایت (از برهان) نمی‌کند؟» لذا آیات خدا در تاریخ نشان داده می‌شود.