#داستان_آموزنده
🔆شنيدن كى بود مانند ديدن
يك روز، شيخ ابوسعيد ابوالخير در نيشابور، مجلس مىگفت . خواجه بوعلى سينا، از خانقاه شيخ در آمد و ايشان هر دو پيش از اين يكديگر را نديده بودند؛ اگر چه ميان ايشان مكاتبه (نامه نگارى ) رفته بود. چون بوعلى از در درآمد، ابوسعيد روى به وى كرد و گفت حكمت دانى آمد.
خواجه بوعلى در آمد و بنشست . شيخ به سر سخن خود رفت و مجلس تمام كرد و به خانه خود رفت. بوعلى سينا با شيخ در خانه شد و در خانه فراز كردند و با يكديگر سه شبانه روز به خلوت سخن گفتند كه كس ندانست و هيچ كس نيز نزد ايشان در نيامد مگر كسى كه اجازت دادند، و جز به نماز جماعت بيرون نيامدند.
بعد از سه شبانه روز، خواجه بوعلى سينا برفت.
شاگردان او سؤال كردند كه شيخ ابوسعيد را چگونه يافتى؟
گفت هر چه من مىدانم، او مىبيند.
و مريدان از شيخ سؤال كردند كه اى شيخ، خواجه بوعلى سينا را چگونه يافتى؟
گفت: هر چه ما مىبينيم، او مىداند .
و البته كه بسيار فرق است ميان ديدن و دانستن.
📚حكايت پارسايان، رضا بابايى
✾📚
@Dastan 📚✾