#داستان_آموزنده
🔆صداى ناله جانسوز
امّ سلمه مى فرمايد: روزى حضرت رسول الله (صل الله علیه وآله و سلم ) در خانه من نشسته بود فرمود: هيچكس نزد من نيايد، من منتظر نشسته بودم كه حضرت سيدالشهداء(ع ) داخل شد، ناگهان صداى ناله جگر سوز پيغمبر اكرم (صل الله علیه وآله و سلم )را شنيدم كه گريه ميكرد.
وقتى من با خبر شدم ، ديد حضرت حسين (علیه السلام ) در آغوش و پهلوى حضرت نشسته و حضرت دست به سر مبارك حسين (علیه السلام ) مى كشد و گريه مى كند رفتم جلو و عرضكردم : آقاجان
بخدا قسم وقتى كه وارد شد من متوجه نشدم .
حضرت رسول (صل الله علیه وآله و سلم ) فرمود: الآن حضرت جبرئيل (ع ) با ما در خانه بودو گفت :
آيا حسين را دوست دارى ؟ گفتم : بله . دوستش دارم نه بخاطر دوستى دنيا. حضرت جبرئيل (علیه السلام ) فرمود:
امت تو در سرزمين كربلا او را مى كشند. بعد مقدارى از خاك آن زمين را آورد و به پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم) نشان داد. (۲)
۱-اهلبيت ، ص 164.
۲-همان 25، همان 31.
✾📚
@Dastan 📚✾