🔰مکاشفه ای بسیار زیبا و قابل تامل🔰 ✅علامه تهرانی از قول آقای بیاتی می نویسد: ⚜️⚜️ در زمان حیات مرحوم آیت الله انصاری و پس از رحلت استاد عظیم آیت الله قاضی(ره) یکی از شاگردان مرحوم قاضی به من معرفی شد؛ولی او را نشناختم و سپس معلوم شد او حضرت عارف کامل حاج سید هاشم حداد است...مرحوم آیت الله انصاری (ره) به من دستوری داده بودند که باید روزها آن را در خلوت انجام دهم.من روزها آن را در خلوت انجام میدادم تا روز جمعه ای که برای به جا آوردن آن محل خلوتی پیدا نکردم چرا که در هر جای خلوت احتمال تردد و آمدن افراد بود.میدانستم که یک شبستان در مسجد پیغمبر متروک است-مسجد پیغمبر یکی از مساجد همدان و در مقابل سرای قلمدانی است-به آن مسجد رفتم و در شبستان متروک را گشودم.دیدم روی حصیر ها به قدری خاک جمع شده است که در حال راه رفتن گرد و خاک بر می خیزد.داخل شبستان شدم و در را از پشت کولون کردم و با خیال راحت در یک زاویه ی بسیار تاریک مسجد که از در شبستان دور بود نشستم و مشغول انجام دادن آن دستور شدم.آن دستور مدتش یک اربعین بود و چند روزی بیشتر نمانده بود که پایان پذیرد. در حال انجام آن عمل مکاشفه ای رخ داد که خود را بر روی کره زمین احساس کردم و تمام نیم کره جنوبی و نیم کره شمالی آن را میدیدم و بر آن سیطره داشتم.در محور کره از قطب شمالی ستونی از نور بود،بسیار عجیب و زلال و درخشان و آرام بخش که آن عبارت بود از ولایت کلیه. و باید تمام مردم کره خود را بدان برسانند.بسیاری از افراد روی زمین در ظلمت به سر می بردند و در نیم کره جنوبی دور از شعاع آن محور نورانی زندگی می کردند و آنها اکثریت اهل جهان را تشکیل داده بودند. آنها هر چه حرکت می کردند در ظلمات بود چنان تاریکی آنها را فرا گرفته بود که هیچ چیز را نمی شناختند.بعضی چون میخواستند به جلو بیایند دورتر میشدند.برخی از آنها چنان در تعفن غوطه ور بودند که انسان قدرت تماشای آنها را نداشت. عجیب اینجاست که آنها هم همگی خواستار نور بودند و می خواستند خود را به محور برسانند.... 💠http://eitaa.com/joinchat/2359754752C98f03ca37a