✍روز جمعه است و رحیم با پدرش در منزل نشسته اند. پدرش می گوید: پسرم ماشین را استارت بزن برویم جایی!! پدرِ رحیم که سوار می شود می گوید پسرم !!!امروز را برو ترمینال ، جمعه است و خیلی ها از سفر بر می گردند برو شاید خدا یک عمل صالحی به ما رساند، شاید کسی بود پول اش گم کرده بود و پول لازم داشت شاید کسی بود که در این شهر برای دکتر آمده و شب را جای خواب ندارد. برو ان شاءالله خداوند انجام یک عمل صالحی بر ما هدیه می کند. 🚎رحیم می گوید: ترمینال می رسیدیم. پدرم با چشم منتظر بود و با زبان ✨یاالله✨ می گفت. و از خدا می خواست برساند و اجابت کند دعای او.این کارهمیشگی پدر رحیم بود.گاهی می گفت: برخیز چند کمپوت بگیریم و می رفت بیمارستان روز جمعه دنبال بیمارانی می گشت که بی کس هستند و منتظر ملاقات کسی. 👥رحیم می گوید:گاهی پدرم دو ساعت در داخل ماشین در ترمینال می نشست می گفت: پسرم اصلا غصه نخور همین که با نیت انتظار برای انجام کار خیر نشسته ایم چه کار خیری برساند چه نرساند دستمزد مان محفوظ کرده است و ضرر نمی کنیم غصه نخور.... 🌈داستان را که به اینجا رساند، ناگزیر اشک بر دیدگان جاری می شود.گفتم رحیم دوباره تکرار کن واقعا چه صحنه عاشقانه ای و چه دعای دیوانه کننده بروی و ترمینال برای پیدا کردن ابن السبیل بنشینی و بگویی خدایا دعای مرا اجابت کن..... ✨🤲✨چه دعاهایی هستند واقعا از آنها بی خبریم. این دعا شاید بهترین دعا باشد که دعا کنی خداوند در زمانی که کسی او را دعا می کند و حاجتی می خواهد تو هم دعا کنی از خدا توفیق عمل صالح طلب کنی و التماس کنی دعای تو اجابت کند و برای دعای آن کسی که او را می خواند تو را بفرستد.... ⛅️ رحیم می گوید:برای پدرم بارها خداوند نیازمندانی را در اجابت دعای اش سمت او فرستاده بود، که اعتراف کردند مستاصل ایستاده بودم،که دعا کردم خدایا کمکم کن و خدا تو را رساند... 💎آیا تا کنون یکبار از دعاهای پدر رحیم کرده ایم؟.... @Dastan1224