🌸داستانی زیبا وتمثیلی🌸
☘گویندچوپانی ماری🐍 را از میان بوته های آتش گرفته نجات داد و در خورجین گذاشته و به راه افتاد.
🌱چند قدمی که گذشت مار از خورجین بیرون آمده و گفت: به گردنت بزنم یا به لبت؟
☘چوپان گفت:
آیا سزای خوبی این است؟
🐍مار گفت:
سزای خوبی بدی است. قرار شد تا از کسی سوال بکنند، به روباهی رسیدند و از او پرسیدند.
🦊روباه گفت:
من تا صورت واقعه را نبینم نمیتوانم حُکم کنم. پس برگشته و مار را درون بوته های آتش انداختند، مار به استمداد برآمدوعاجزانه کمک خواست
🦊روباه گفت:بمان وبسوزتا رسم خوبی از جهان برافکنده وبرچیده نشود...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•