🔹خوابی که دیده بود او را سخت به وحشت انداخته بود. هر لحظه تعبیرهای وحشتناکی به نظرش می رسید. هراسان آمد به حضور امام صادق و گفت: «خوابی دیده ام.» 🔶«خواب دیدم مثل اینکه یک شبح چوبین، یا یک آدم چوبین، بر یک اسب چوبین سوار است و شمشیری در دست دارد و آن شمشیر را در فضا حرکت می دهد. من از مشاهده آن بی نهایت به وحشت افتادم و اکنون می خواهم شما تعبیر این خواب مرا بگویید.» 🔷امام: «حتما یک شخص معینی است که مالی دارد و تو در این فکری که به هر وسیله شده مال او را از چنگش بربایی. از خدایی که تو را آفریده و تو را می میراند بترس و از تصمیم خویش منصرف شو.» 🔶حقا که عالم حقیقی تو هستی و علم را از معدن آن به دست آورده ای. اعتراف می کنم که همچو فکری در سر من بود، یکی از همسایگانم مزرعه ای دارد و چون احتیاج به پول پیدا کرده می خواهد بفروشد و فعلا غیر از من مشتری دیگری ندارد. من این روزها همه اش در این فکرم که از احتیاج او استفاده کنم و با پول اندکی آن مزرعه را از چنگش بیرون بیاورم. 📚وسائل،ج 2/ص 582 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۸