💠 اون روز پسرش رو آورده بود محلِ کار. از صبح که اومد ، خودش رفت جلسه و محمد مهدی رو گذاشت پیشِ ما. 🔻 پذیراییِ جلسه که تموم شد ، مقداری موز اضافه اومد. 🔷 یکی از موزها🍌 رو دادم به محمدمهدی. 🔶 نمی دانم حاج احمد برای چه‌کاری من رو احضار کرد. 🔷 وقتی رفتم داخل اتاق ، محمدمهدی👦 هم پشت سرم اومد. 🔷 حاج احمد تا پسرش رو دید برافروخته شد، طوری که تا حالا اینقدر عصبانی ندیده بودمش. 🔻 با صدای بلند گفت: کی به شما گفته به پسرم موز🍌 بدین؟ 🔷 گفتم: حاجی این بچه از صبح تا حالا هیچی نخورده ، یه موز🍌 از سهم خودم بهش دادم. 🔷 نذاشت صحبتم تموم بشه. دست کرد توی جیبش ، بهم پول داد و گفت: همین الان میری یک کیلو موز می‌خری و می‌ذاری جای یه دونه موزی‌که پسرم خورده. 📚 کتاب احمد ، ص ۱۳۷ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 قال الإمام علي (ع) : يا صفراء و يا بيضاء غري غيري، المال يعسوب الظلمة و انا يعسوب المؤمنين. 🍃 امام علي(ع) (پس از فتح بصره، گروهي از قاريان و خزانه داران را فرا خواند و دستور داد درهاي بيت المال را گشودند. امام با ديدن آن اموال) فرمود: اي زردها و اي سپيدها (طلاها و نقره ها) غير مرا بفريبيد، مال پيشواي ستمگران است و من پيشواي مؤمنان.(الجمل، ص۱۵۴) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۴۹