امام هادی علیهالسلام
احضار به سامرا
متوکل عباسی در سال ۲۳۳ق امام هادی(ع) را وادار کرد که از مدینه به سامرا برود.[۴۳] اگرچه شیخ مفید این اقدام متوکل را برای سال ۲۴۳ق گزارش کرده، اما رسول جعفریان، پژوهشگر تاریخ اسلام، این تاریخ را ناصحیح دانسته است. گفته شده دلیل این کار متوکل، بدگویی والی مدینه، عبدالله بن محمد و بریحه عباسی امام جماعت منصوب خلیفه در حرمین، علیه امام هادی و همچنین گزارشهایی از میل مردم به امام دهم شیعیان بوده است. به گزارش مسعودی، بریحه عباسی امام جماعت منصوب خلیفه در حرمین، در نامهای به متوکل، به وی گفت که «اگر مکه و مدینه را میخواهی، علی بن محمد را از آنجا بیرون کن؛ زیرا او به سوی خود دعوت میکند و شمار زیادی را دور خود جمع کرده است». بر همین اساس، یحیی بن هَرثَمه از سوی متوکل عباسی، مأمور انتقال امام هادی به سامرا شد. امام هادی(ع) در نامهای به متوکل، بدگوییها علیه خویش را رد کرد، اما متوکل در پاسخ، با احترام از او خواست به سوی سامرا حرکت کند. متن نامه متوکل، در آثار شیخ مفید و کلینی ذکر شده است.
به گفته رسول جعفریان، اگرچه متوکل برنامه آوردن امام هادی(ع) به سامرا را به گونهای طراحی کرده بود که حساسیت مردم برانگیخته نشود و مسافرت اجباری امام، پیامدهایی به دنبال نداشته باشد، ولی مردم مدینه متوجه شده بودند. از یحیی بن هرثمه نقل شده است که مردم مدینه بسیار ناراحت و برآشفته شدند و ناراحتی آنان به حدی رسید که ناله و شیون به راه انداختند در حالی که تا آن زمان، مدینه چنین وضعی به خود ندیده بود. امام هادی(ع) پس از خروج از مدینه به کاظمین وارد شد و در آنجا با استقبال مردم مواجه گردید. در کاظمین به خانه خزیمة بن حازم رفت و از آنجا به سوی سامرا حرکت داده شد.
حضرت هادی به ظاهر مورد احترام متوکل بود، ولی متوکل علیه او دسیسه میکرد تا از ابهت و عظمت آن حضرت در چشم مردم بکاهد. به گفته شیخ مفید، نخستین روزی که امام وارد سامرا شد، متوکل دستور داد تا او را یک روز در «خانِ صَعالیک» (محل استقرار و تجمع گدایان و مستمندان) نگاه داشتند و روز بعد به خانهای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند. به نظر صالح بن سعید، این اقدام به قصد تحقیر امام هادی(ع) انجام شده است. به متوکل گزارش داده بودند که در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامههایی از شیعیان به او وجود دارد؛ به همین دلیل، به دستور متوکل تعدادی از مأموران، غافلگیرانه به منزل امام هادی حمله بردند. هنگامی که امام را به مجلس متوکل بردند، کاسه شرابی در دست خلیفه بود و او آن را به امام تعارف کرد. امام با بیان اینکه گوشت و خون من به شراب آلوده نشده، درخواست متوکل را رد کرد. آنگاه متوکل از حضرت خواست شعری بخواند که او را به وَجد آورد. امام در ابتدا درخواست او نپذیرفت، اما با اصرار متوکل اصرار اشعاری خواند که متوکل و دیگران را تحت تأثیر قرار داد، به گونهای که صورت متوکل از کثرت گریه خیس شد و دستور داد بساط شراب را برچینند و امام را با احترام به خانهاش بازگردانند. تهدیدات و سختگیریهای حاکمان عباسی نسبت به امام هادی(ع) در مدت اقامت در سامرا گاه با کندن قبری در اتاق محل زندگی وی و یا احضارهای شبانه و بیخبر به کاخ و ممانعت از ارتباط شیعیان با او همواره ادامه داشت. برخی از نویسندگان دلایل برخورد خصمانه متوکل با امام هادی را چنین نوشتهاند:
متوکل از نظر کلامی به جریان اهل حدیث که ضدّ معتزله و شیعه بودند، گرایش داشت و اهل حدیث متوکل را علیه شیعیان تحریک میکردند و در نتیجه سرکوبی شیعه با شدّت هر چه بیشتر دنبال شد؛
متوکل نگران جایگاه اجتماعی خود بود و از ارتباط مردم با امامان شیعه هراس داشت؛ از این رو میکوشید این پیوند را قطع کند.طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ص۴۳۸. متوکل در همین راستا مرقد امام حسین(ع) را تخریب کرد و زمین آن منطقه را شخم زد و نسبت به زائران امام حسین، سختگیری شدید و مجازاتهای هولناکی به کار بست.
پس از متوکل فرزندش منتصر بر سر کار آمد. در این دوره فشار حکومت بر خاندان علوی از جمله امام هادی(ع) کاستی گرفت.
📚ویکیشیعه
#امام_هادی
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm