احتجاج و گفتگوی حضرت ابراهیم با مشرکان دربارهٔ پرستش ستارگان، خورشید و ماه (آیه ۷۶-۸۱ سوره انعام)
پس چون شب بر او پرده افكند، ستارهاى ديد؛ گفت: «اين پروردگار من است.» و آنگاه چون غروب كرد، گفت: «غروبكنندگان را دوست ندارم.» (۷۶)
و چون ماه را در حال طلوع ديد، گفت: «اين پروردگار من است.» آنگاه چون ناپديد شد، گفت: «اگر پروردگارم مرا هدايت نكرده بود قطعاً از گروه گمراهان بودم.» (۷۷) پس چون خورشيد را برآمده ديد، گفت: «اين پروردگار من است. اين بزرگتر است.» و هنگامى كه افول كرد، گفت: «اى قوم من، من از آنچه [براى خدا] شريك مىسازيد بيزارم.» (۷۸)
من از روى اخلاص، پاكدلانه روى خود را به سوى كسى گردانيدم كه آسمانها و زمين را پديد آورده است؛ و من از مشركان نيستم. (۷۹)
و قومش با او به ستيزه پرداختند. گفت: «آيا با من در باره خدا محاجّه مىكنيد و حال آنكه او مرا راهنمايى كرده است؟ و من از آنچه شريك او مىسازيد بيمى ندارم، مگر آنكه پروردگارم چيزى بخواهد. علم پروردگارم به هر چيزى احاطه يافته است. پس آيا متذكّر نمىشويد؟» (۸۰)
و چگونه از آنچه شريك [خدا] مىگردانيد بترسم، با آنكه شما خود از اينكه چيزى را شريك خدا ساختهايد كه [خدا] دليلى در باره آن بر شما نازل نكرده است نمىهراسيد؟ پس اگر مىدانيد، كدام يك از [ما] دو دسته به ايمنى سزاوارتر است؟ (۸۱)
@Dastanqm